دریامیانیpelagicواژههای مصوب فرهنگستان1. مربوط به اندامگانهای دریایی که محیط زیست آنها دریای آزاد باشد، نه بستر یا مناطق ساحلی دریا 2. آنچه به محیط آب اقیانوسها مربوط شود
نهشتة نیمهدریامیانیhemipelagic deposit, hemipelagic sedimentواژههای مصوب فرهنگستانرسوب دریایی عمیقی که بیش از 25درصد آن را ذرات خشکیزاد یا آتشفشانزاد یا با منشأ پایابی درشتتر از 5 میکرون تشکیل میدهند
درمیانیلغتنامه دهخدادرمیانی . [ دَ ] (ص نسبی ) وسطی . میانی . (ناظم الاطباء). || میانجی . (آنندراج ). میانجی و شفیع و واسطه . (از ناظم الاطباء).
لجن آهکیcalcareous oozeواژههای مصوب فرهنگستانرسوب ژرفدریایی دریامیانی با دستِکم 30 درصد بازماندۀ اسکلتی آهکی
نهشتة نیمهدریامیانیhemipelagic deposit, hemipelagic sedimentواژههای مصوب فرهنگستانرسوب دریایی عمیقی که بیش از 25درصد آن را ذرات خشکیزاد یا آتشفشانزاد یا با منشأ پایابی درشتتر از 5 میکرون تشکیل میدهند