درِ بارگُنجcontainer end door, end door 1واژههای مصوب فرهنگستاندری که در دیوارۀ انتهایی بارگُنج تعبیه میشود
درِ تحتِفشارpressure door, plug doorواژههای مصوب فرهنگستاننوعی در بر روی سازة هواگرد تحتِفشار که در هنگام بسته بودن، تمام تنشهای وارد بر سازه، از جمله فشار درونی، را تحمل میکند
دستگیرۀ داخلی درdoor inside handle, interior door handleواژههای مصوب فرهنگستاندستگیرهای در قسمت داخلی در برای باز کردن آن
دستۀ داخلی درdoor pull, door grip, grab handleواژههای مصوب فرهنگستاندستهای در داخل در که برای بستن در از آن استفاده میکنند
بادامک کلون بارگُنجcontainer door locking bar cam, container camواژههای مصوب فرهنگستانبادامکهایی در دو سر کلون بارگُنج که با چرخش آنها درِ بارگُنج قفل میشود
واحد بیستپاییtwenty-foot equivalent unitواژههای مصوب فرهنگستانواحد اندازهگیری معادل یک بارگُنج بیستپایی که از آن برای شمارش بارگُنجها بر روی کشتی یا پایانههای بارگُنج استفاده میشود اختـ . واب 2 TEU
واحد چهلپاییforty-foot equivalent unitواژههای مصوب فرهنگستانواحد اندازهگیری معادل یک بارگُنج چهلپایی که از آن برای شمارش بارگُنجها بر روی کشتی یا پایانههای بارگُنج استفاده میشود اختـ . واچ FEU
وزن ظرفtare, tare weightواژههای مصوب فرهنگستانوزن پوشش یا بستهبندی بار و در مورد بارگُنج، وزن بارگُنج خالی اختـ . وَف