خوردگی درزیوهin vivo corrosionواژههای مصوب فرهنگستانخوردگی وسایل اَرتاپزشکی یا کاشتینههای پزشکی در بدن براثر سیالات خورندۀ موجود در بدن متـ . خوردگیدرونتنی
درازگویلغتنامه دهخدادرازگوی . [ دِ ] (نف مرکب ) درازگوینده . درازگفتار. آنکه سخن بسیار گوید. آن که هر سخن طویل کند. (یادداشت مرحوم دهخدا).
درازولغتنامه دهخدادرازو. [ دَ ] (اِ) ترازو : آنگاه هول درازو تا کفه ٔحسنات گرانتر آید یا کفه ٔ سیئات . (کیمیای سعادت ).
خوردگی درزیوهin vivo corrosionواژههای مصوب فرهنگستانخوردگی وسایل اَرتاپزشکی یا کاشتینههای پزشکی در بدن براثر سیالات خورندۀ موجود در بدن متـ . خوردگیدرونتنی
درونزیوهای ۱in vivo 2واژههای مصوب فرهنگستانویژگی آزمایشهایی که در درون بدن موجود زنده انجام میشود متـ . درزیوه ۱
درونتنی 2in vivo 1واژههای مصوب فرهنگستانویژگی آزمایشهایی که در درون بدن موجود زنده انجام میشود متـ . درونزیوهای ۲، درزیوه ۲
خوردگی درزیوهin vivo corrosionواژههای مصوب فرهنگستانخوردگی وسایل اَرتاپزشکی یا کاشتینههای پزشکی در بدن براثر سیالات خورندۀ موجود در بدن متـ . خوردگیدرونتنی