دانشکدهلغتنامه دهخدادانشکده . [ ن ِ ک َ دَ ] (اِ مرکب ) خانه ٔ علم . محل دانش . جای دانش : عقل بنموده به دانشکده ٔ خاطر تورایهای همه را فکر صواب اندازی . واله هروی .|| اصطلاحاً نامی که به هرشعبه از شعب دانشگاه داده شده است . و این کلم
دانشکدهفرهنگ فارسی عمیدآموزشگاه عالی؛ هر یک از شعب دانشگاه که در آن چند رشتۀ نزدیک به هم آموزش داده میشود.
دانشکدهلغتنامه دهخدادانشکده . [ ن ِ ک َ دَ ] (اِ مرکب ) خانه ٔ علم . محل دانش . جای دانش : عقل بنموده به دانشکده ٔ خاطر تورایهای همه را فکر صواب اندازی . واله هروی .|| اصطلاحاً نامی که به هرشعبه از شعب دانشگاه داده شده است . و این کلم
دانشکدهفرهنگ فارسی عمیدآموزشگاه عالی؛ هر یک از شعب دانشگاه که در آن چند رشتۀ نزدیک به هم آموزش داده میشود.
دانشکدهفرهنگ فارسی معین( ~. کَ دِ) (اِمر.) 1 - محل دانش . 2 - هر یک از شعب دانشگاه ، دانشکدة ادبیات ، دانشکدة پزشکی .
دانشکدهلغتنامه دهخدادانشکده . [ ن ِ ک َ دَ ] (اِ مرکب ) خانه ٔ علم . محل دانش . جای دانش : عقل بنموده به دانشکده ٔ خاطر تورایهای همه را فکر صواب اندازی . واله هروی .|| اصطلاحاً نامی که به هرشعبه از شعب دانشگاه داده شده است . و این کلم
دانشکدهفرهنگ فارسی عمیدآموزشگاه عالی؛ هر یک از شعب دانشگاه که در آن چند رشتۀ نزدیک به هم آموزش داده میشود.