خلاصی پدال کلاچclutch pedal free travel, clutch pedal clearance, free travel of clutch pedal, clutch play, clutch release clearance, clutch free play, clutch pedal free playواژههای مصوب فرهنگستانفاصلۀ بین نقطۀ آغاز حرکت پدال کلاچ و جابهجایی بلبرینگ (ball-bearing) کلاچ
بُن تخمکchalazaواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از تخمک یا دانه که تخمکپوشها را به یکدیگر و به خورش پیوند میدهد
خلاسیلغتنامه دهخداخلاسی . [ خ َ سی ی ] (ع ص ، اِ) کودک که یکی از ابوین وی سپید و دیگری سیاه باشد. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد).
خلاصیلغتنامه دهخداخلاصی . [ خ ِ / خ َ ] (حامص ) آزادی . رستگاری . رهایی . نجات . (ناظم الاطباء) : دل ز راحت نشان نخواهد دادغم خلاصی بجان نخواهد داد. خاقانی .گر از غم خلاصی طلب کردمی هم از نای نو
خلاصیلغتنامه دهخداخلاصی . [ خ ِ / خ َ ] (حامص ) آزادی . رستگاری . رهایی . نجات . (ناظم الاطباء) : دل ز راحت نشان نخواهد دادغم خلاصی بجان نخواهد داد. خاقانی .گر از غم خلاصی طلب کردمی هم از نای نو
خلاصیلغتنامه دهخداخلاصی . [ خ ِ / خ َ ] (حامص ) آزادی . رستگاری . رهایی . نجات . (ناظم الاطباء) : دل ز راحت نشان نخواهد دادغم خلاصی بجان نخواهد داد. خاقانی .گر از غم خلاصی طلب کردمی هم از نای نو
اخلاصیلغتنامه دهخدااخلاصی . [ اِ ] (ص نسبی ، اِ) قسمی درهم و شاید درهم اخلاصیه یعنی درهم قل هواللهی باشد : بدین یک بیت او را صدهزار درم اخلاصی داد. (تاریخ بیهق ).