خرج و برجلغتنامه دهخداخرج و برج . [ خ َ ج ُب َ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) دو کلمه ای است که برای بیان خرج و متعلقات آن بکار می رود، یعنی برای مجموع خرجهای لازم و اصلی و خرجهای زائد و غی
خرج و دخل کردنلغتنامه دهخداخرج و دخل کردن . [ خ َ ج ُ دَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بحساب رسیدن . وضع خرج و دخل را معین کردن . || مساوی بودن درآمد و هزینه ٔ یک منبع درآمد.
خرج و برجلغتنامه دهخداخرج و برج . [ خ َ ج ُب َ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) دو کلمه ای است که برای بیان خرج و متعلقات آن بکار می رود، یعنی برای مجموع خرجهای لازم و اصلی و خرجهای زائد و غی
خرج و دخل کردنلغتنامه دهخداخرج و دخل کردن . [ خ َ ج ُ دَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بحساب رسیدن . وضع خرج و دخل را معین کردن . || مساوی بودن درآمد و هزینه ٔ یک منبع درآمد.
وظیفهواژهنامه آزاد(پهلوی) هَرگ. با "خرج" و "خراج" همریشه است. نمونه:"این هَرگِ هر بی نیاز است که هرگز نیازمندان را از یاد نبرد". خویشکاری.