لغتنامه دهخدا
خرامقان . [خ َ م َ ] (اِ) خرامغان . رستنی باشد مانند سنبل الطیب اما رنگ آن بسبزی مایل است و بیخ آن هم بسنبل می ماندو بوی سنبل نیز دارد و طبیعت آن هم نزدیک است بسنبل و در طعم وی اندک حلاوتی باشد. (برهان قاطع) (آنندراج ). گیاهی خوشبو شبیه بسنبل الطیب . (ناظم الاطباء). بشکل سنبل