خانوادهلغتنامه دهخداخانواده . [ ن َ / ن ِ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) خاندان . (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). دودمان . خیل خانه . (ناظم الاطباء). تبار. دوده : اصیل زاده و از خانواده ٔ حرمت بزرگوار و به ا
خانوادهفرهنگ فارسی عمید۱. کوچکترین واحد اجتماعی که شامل پدر، مادر، و فرزندان آنها است.۲. (زیستشناسی) تیره.۳. خاندان؛ دودمان؛ فامیل.
خانوادهلغتنامه دهخداخانواده . [ ن َ / ن ِ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) خاندان . (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). دودمان . خیل خانه . (ناظم الاطباء). تبار. دوده : اصیل زاده و از خانواده ٔ حرمت بزرگوار و به ا
خانوادهفرهنگ فارسی عمید۱. کوچکترین واحد اجتماعی که شامل پدر، مادر، و فرزندان آنها است.۲. (زیستشناسی) تیره.۳. خاندان؛ دودمان؛ فامیل.
خانوادهلغتنامه دهخداخانواده . [ ن َ / ن ِ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) خاندان . (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). دودمان . خیل خانه . (ناظم الاطباء). تبار. دوده : اصیل زاده و از خانواده ٔ حرمت بزرگوار و به ا
خانوادهفرهنگ فارسی عمید۱. کوچکترین واحد اجتماعی که شامل پدر، مادر، و فرزندان آنها است.۲. (زیستشناسی) تیره.۳. خاندان؛ دودمان؛ فامیل.
خدمات حمایتی خانوادهfamily support servicesواژههای مصوب فرهنگستانخدماتی که به اعضای خانوادۀ فرد مبتلا به ناتوانی تحولی (developmental disability) ارائه میشود تا توان آنها را برای مراقبت از فرد بیمار افزایش دهد
خودیابی خانوادهfamily recoveryواژههای مصوب فرهنگستاننوعی خودیابی مبتنی بر بهبود تکتک افراد خانواده، بازسازی خردهنظامهای خانواده نظیر رابطۀ والدـ فرزند و برادرـ خواهر و دست یافتن به روابط مرزبندیشدۀ سالم با مردم و مراکز خارج از خانواده متـ . بهبود خانواده
برنامۀ تنظیم خانوادهfamily planning program, family planningواژههای مصوب فرهنگستاناقداماتی که به زوجها در پیشگیری از بارداریهای ناخواسته و فاصلهگذاری بین حاملگیها و تعیین تعداد فرزندان خانواده کمک میکند