لکهگذاری خلئیvacuum blottingواژههای مصوب فرهنگستانروشی در لکهگذاری که در آن انتقال مولکولها با استفاده از خلأ نسبی صورت میگیرد
منقطدیکشنری عربی به فارسیخالخال کردن , چيزي با نقاط رنگارنگ , حيواني که بدنش خالخال باشد , خال , لکه , ابري , ابرش
speckleدیکشنری انگلیسی به فارسیعجیب و غریب، نقطه، خال، لکه کوچک، رنگ، نوع، قسم، نقطه نقطه یا خال خال کردن
pipدیکشنری انگلیسی به فارسیپیپ، اختلال مزاج، خال، لکه، سیفلیس، سیفیلیس، دانه یا تخم میوه هایی مثل سیب، شکستن، سراز تخم دراوردن، شکستن و باز شدن