حوتکیةلغتنامه دهخداحوتکیة. [ ح َ ت َ کی ی َ ] (ع اِ) نوعی از بندش عمامه که عرب بستندی . و گفته اند منسوب است به مردی حوتک نام . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء): کان رسول اﷲ یخرج علینا و علیه الحوتکیه . (حدیث از ناظم الاطباء).
گاوتکیهلغتنامه دهخداگاوتکیه . [ ت ِ ی َ / ی ِ ] (اِ مرکب ) تکیه ٔ کلان طولانی که ارباب دول بر مسند نشسته پس پشت گذارند : نبودی گر از تیرگی بد نمودشدی گاوتکیه زچرخ کبود. ؟زیرا که گاو بمعنی کلان است مثل
عاتقةلغتنامه دهخداعاتقة. [ ت ِ ق َ ] (ع ص ) کمان کهنه ٔ سرخ رنگ . (اقرب الموارد). رجوع به عاتق و عاتک شود. || دختر جوان . مؤلف اقرب الموارد آرد: در صحاح گوید، جاریة عاتقة یعنی شابة، که به بلوغ رسیده و هنوز به شوی نرفته باشد. (اقرب الموارد).
عاتکةلغتنامه دهخداعاتکة. [ ت ِ ک َ ] (اِخ ) نام نه تن از زنان قریش است که جده های پیغمبر (ص )اند و قول او (ص ) که فرماید انا ابن عواتک من سلیم ، مقصود آن زنانند که عاتکه نام دارند. (از منتهی الارب ).