حلهلغتنامه دهخداحله . [ ح ِل ْ ل َ ] (اِخ ) مزیدیه . جامعان . (از منتهی الارب ). یاقوت چنین آرد: حله ٔ بنی مزید شهر بزرگی است که میان بغداد و کوفه واقع شده و به جامعان موسوم اس
حلهفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. کوی؛ محله.۲. مجلس.۳. محل اجتماع مردم.۴. گروهی از مردم که در جایی فرود آیند.