لغتنامه دهخدا
حضض . [ ح ُ ض ُ / ض َ ] (ع اِ) داروئیست تلخ . حضظ. جُدُل . حُضد. حضذ. حظظ. حذل . (مهذب الاسماء). حذال .و آن بر دو نوع است : هندی و عربی . عربی آن عصاره ٔ آسر، یعنی خولان است که آنرا کحل خولان و حضض مکی نیز خوانند و هندی عصاره ٔ فیلزهرج ، یعنی