لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی بن یحیی بن ابی منصور المنجم ابان حسیس بن وریدبن کادبن مهابنداد حساس بن فروخدادبن استادبن مهرحسیس بن یزدجرد مکنی به ابوعیسی . یکی از افاضل خاندان بنومنجم . یاقوت گوید هر یک از پدران و عمان و اهل بیت او را درباب خویش یاد کنیم ان شاء اﷲ تعالی وحده