حذردیکشنری عربی به فارسیزيرک , عاقل , داراي عقل معاش , بادقت , با احتياط , مواظب , بيمناک , هوشيار , محتاط , بااحتياط , ملا حظه کار , مال انديش , باتدبير , متوجه , هشدار دادن , اگاه کر
حذرفرهنگ مترادف و متضاد۱. اجتناب، احتراز، کنارهگیری ۲. احتیاط، حزم ۳. امساک، پرهیز، دوری ۴. بیم، ترس، هراس
حذرلغتنامه دهخداحذر. [ ح َ ذَ ] (ع مص ) پرهیز. (دهار). پرهیز کردن . (ناظم الأطباء) (دهار) (تاج المصادر بیهقی ). اجتناب . ترس . (دهار). ترسیدن . (دهار) (ترجمان عادل ). بیم . تو
حذرلغتنامه دهخداحذر. [ ح َ ذِ ] (ع ص )خائف . ترسان . (غیاث ). حذرگیرنده . (مهذب الاسماء). مرد بیدار. مرد باپرهیز. (منتهی الارب ). مرد بیدار و هوشیار. ترسنده . ج ، حَذِرون ، حَذ
حذرلغتنامه دهخداحذر. [ ح ِ ] (ع مص ) حَذَر. ترس . بیم . پرهیز. پرهیز کردن . ترسیدن . (منتهی الارب ).
حذرفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. پرهیز کردن.۲. [قدیمی] ترسیدن و دوری کردن از چیزی.۳. [قدیمی] بیم و پرهیز.