لغتنامه دهخدا
جلة. [ ج ِل ْ ل َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ جَلیل . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || بزرگان و اشخاص بااهمیت . (اقرب الموارد). گویند: قوم جلة. (اقرب الموارد). || کلانسال از شتر. || کلانسال از مردم .(از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). واحد و جمع و مذکرو مؤنث در وی یکسان است . (منتهی الا