لغتنامه دهخدا
جفاء. [ ج َ ] (ع مص ) ملازم نگردیدن مال خود را. || برداشتن زین را ازپشت اسب . (منتهی الارب ). || قرار ناگرفتن چیزی بر جای خویش . (تاج المصادر بیهقی ). قرار نایافتن چیزی بر جای خویش . (المصادر زوزنی ). || دور شدن . (منتهی الارب ). تغییر مکان دادن . دور شدن ازکسی . بریدن از کسی