لغتنامه دهخدا
جرخی . [ ج َ ] (معرب ، ص نسبی ، اِ) معرب چرخی . (یادداشت مؤلف ).رجوع به چرخ و چرخی شود. || نوعی سکه ٔ نقره ٔ ترکی عراقی که نه قرش و ربع قیمت داشته است . و این کلمه منسوب به چرخ است که کلمه ٔ فارسی است و به زبان ترکی وارد شده است . (از النقود العربیه ص <span class="hl" dir="l