جایگاه مفهومconcept positionواژههای مصوب فرهنگستانموقعیت یک مفهوم در شبکة مفهومی در رابطه با مفاهیم دیگر
انبار با جوّ مهارشدهcontrolled atmosphere storage, CA 1واژههای مصوب فرهنگستانانبار مواد غذایی در محفظهای که فشار هوا و رطوبت آن دقیقاً مهار شده است
بادموجwind wave, wind sea, seaواژههای مصوب فرهنگستانامواج گرانی سطح دریا حاصل از باد که پایدار یا درحالرشد است
موشک سطحروsea-skimming missile, sea skimmerواژههای مصوب فرهنگستاننوعی موشک هدایتشوندۀ دریایی که پس از پرتاب، برای جلوگیری از شناسایی شدن، در نزدیک سطح آب حرکت میکند
جایگاهلغتنامه دهخداجایگاه . (اِ مرکب ) مکان استقرار. (بهار عجم ) (آنندراج ). مکان . مسکن . خانه . مقام . منزل . هر محلی که در آنجا چیزی ثابت شود. محلی که شامل چیزی باشد. (ناظم الاطباء). جایگه . جای . محل . جا. مَقَرّ. حَیَّز. مَوضِع. مَوطِن . مَوقِع. مَعان . مَعدِن . (از تفلیسی ). مَسَکن . (ربن
جایگاهفرهنگ فارسی عمید۱. محل؛ مکان.۲. هر نقطه و محلی که کسی یا چیزی در آن قرار بگیرد.۳. [مجاز] مقام؛ مرتبه.۴. خانه؛ سرا؛ منزل.۵. لُژ.۶. [قدیمی، مجاز] فرصت؛ مجال: ◻︎ اگر سستی آرید یک تن به جنگ / نمانَد مرا جایگاهِ درنگ (فردوسی: ۲/۴۰۱).۷. [قدیمی، مجاز] عوض؛ بدل.
جایگاهلغتنامه دهخداجایگاه . (اِ مرکب ) مکان استقرار. (بهار عجم ) (آنندراج ). مکان . مسکن . خانه . مقام . منزل . هر محلی که در آنجا چیزی ثابت شود. محلی که شامل چیزی باشد. (ناظم الاطباء). جایگه . جای . محل . جا. مَقَرّ. حَیَّز. مَوضِع. مَوطِن . مَوقِع. مَعان . مَعدِن . (از تفلیسی ). مَسَکن . (ربن
خشم ناجایگاهلغتنامه دهخداخشم ناجایگاه . [ خ َ / خ ِ م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خشم بیجا. خشم نابایست . (از یادداشت بخط مؤلف ).
رضوان جایگاهلغتنامه دهخدارضوان جایگاه . [ رِض ْ ] (ص مرکب ) بهشت مقام . خلدآشیان . اصطلاحی است که پس از نام مرده آرند، مانند خلدآشیان . (یادداشت مؤلف ). دعای خیر برای مردگان ، یعنی جای او در بهشت باد. (ناظم الاطباء).
نابجایگاهلغتنامه دهخدانابجایگاه . [ ب ِ ] (ص مرکب ) نابجا. نابجای . نه بجای خود. نامناسب . ناسزا. ناسزاوار.
نابرجایگاهلغتنامه دهخدانابرجایگاه . [ ب َ] (ص مرکب ) نابجا. نه بجا. بیمورد. بی جا. بی موقع. نامناسب : لعنت بر تو باد و بر خواجه ات و نفرین بر من باد و برین سؤال نابرجایگاه . (سندبادنامه ص 902). واجب است مکافات مساعی نامحمود و تحریضات نابرجا