حسام الدین جاندارلغتنامه دهخداحسام الدین جاندار. [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) از اکابر شیراز در سده ٔ هشتم بوده است و در جنگی که میان شیخ ابواسحاق و امیر مبارزالدین محمد در کرمان واقع شد، وی که در
حسن جاندارلغتنامه دهخداحسن جاندار. [ ح َ س َ ن ِ ] (اِخ ) یکی از امرای شاهرخ پسر تیمور گورکان بود. (حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 445 و 565).
کمشتکین جاندارلغتنامه دهخداکمشتکین جاندار. [ ک ُ م ُ ت َ ] (اِخ ) امیر سپهسالار... از اتابکان سلجوقی و اتابک خاص برکیارق بن ملکشاه بود. (از اخبار الدولة السلجوقیه ص 75).
جاولی جاندارلغتنامه دهخداجاولی جاندار. [ وُ ] (اِخ ) رجوع به جاولی و چاولی در این لغتنامه و اخبارالدولة السلجوقیه ص 81، 110، 113، 114، 117 شود.
گردهافشان جاندارbiotic pollinatorواژههای مصوب فرهنگستانعامل زندهای که دانۀ گرده را از بساک به کلاله انتقال دهد