لغتنامه دهخدا
تضور. [ ت َ ض َوْ وُ ] (ع مص ) آماده ٔ گریستن شدن . || فریاد کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). فریاد کردن از درد ضرب یا از گرسنگی . (از اقرب الموارد). || بر خویشتن پیچیدن از گرسنگی یا از زخم . (تاج المصادر بیهقی ). بر خویشتن پیچیدن . (زوزنی ). درپیچیدن و غلطیدن