لغتنامه دهخدا
دراتق . [ ] (اِ) دمشقی گوید: او را فرسنک گویند و درخت شفتالو بود و رنگ درخت او زرد بود و بعضی سرخ بود و پوست چوب او هموار بود و نرم و «آی » گوید: اغلب عجل مصراعی گفته کمرلغة الفرسنک المهالب و معنی او خوخ گفته است ، و شمر گوید: از یکی از زنان قبایل حمیر که بفصاحت مشهور بود از