لغتنامه دهخدا
تفقؤ. [ ت َ ف َق ْ ق ُءْ ] (ع مص ) کور گردیدن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || برکندن و شکسته شدن چشم و آبله و جز آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مطاوع تفقئة است . (از اقرب الموارد). رجوع به تفقئة شود. || شکافته شدن . (زوزنی ). برکنده وشکافته شدن