تشذیبلغتنامه دهخداتشذیب . [ ت َ ] (ع مص ) باز کردن پوست درخت . || راندن و دفع کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || درخت پیراستن . (زوزنی ). خشاوه
تعتیبلغتنامه دهخداتعتیب . [ ت َ ] (ع مص ) نیفه ٔ ازار برچیده از پیش وابستن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). جمع کردن نیفه ٔ شلوار و درهم پیچیدن آن از پیش . (از اقرب ال
تعجیبلغتنامه دهخداتعجیب . [ ت َ ] (ع مص ) کسی را به شگفتی آوردن . (تاج المصادر بیهقی ). کسی را شگفتی نمودن . (زوزنی ). کسی را به شگفتی افکندن . (دهار). به شگفت آوردن کسی را. (منت
تعذیرلغتنامه دهخداتعذیر. [ ت َ ] (ع مص ) ثابت نشدن کسی را عذری . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || عذر بدروغ آوردن . (زوزنی ). عذر آوردن . (آنندراج ). || مبالغه
تعذیقلغتنامه دهخداتعذیق . [ ت َ ] (ع مص ) بریدن شاخهای خرما. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تعذیللغتنامه دهخداتعذیل . [ ت َ ] (ع مص ) بسی ملامت کردن . (زوزنی ). نکوهیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ملامت کردن . (از اقرب الموارد).
تعریبلغتنامه دهخداتعریب . [ ت َ ] (ع مص ) پاک کردن زبان از غلطگویی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). پاک کردن سخن از خطا. (آنندراج ). مهذب ساختن سخن از لحن . (از اقرب الموارد). ||
تعشیبلغتنامه دهخداتعشیب . [ ت َ ] (ع مص ) گیاه تر رویانیدن زمین . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تعصیبلغتنامه دهخداتعصیب . [ ت َ ] (ع مص ) عصابة بسر بازبستن . (تاج المصادر بیهقی ). عصابة بر سر بستن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || تاج بر سر نهادن . (تاج الم
تعطیبلغتنامه دهخداتعطیب . [ ت َ ] (ع مص ) علاج کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || مروسیدن شراب را تا بوی خوش گیرد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). علاج کردن شراب برای تطیب ب
تعقیب کردنلغتنامه دهخداتعقیب کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پی کردن . دنبال کردن مجرم یا متهمی را جهت دادرسی .
تعقیبلغتنامه دهخداتعقیب . [ ت َ ] (ع اِ) اذکار و اورادی که پس از ادای نماز خوانند. (ناظم الاطباء). رجوع به ماده ٔ بعد شود.
تعقیبلغتنامه دهخداتعقیب . [ ت َ ] (ع مص ) زرد شدن میوه ٔ عرفج . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || از پی درداشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (از زوزنی ). ا
تعقیباتلغتنامه دهخداتعقیبات . [ ت َ ] (ع اِ) تعقیب های پس از نماز.(ناظم الاطباء). ج ِ تعقیب . رجوع به ماده ٔ قبل شود.
تعکیبلغتنامه دهخداتعکیب . [ ت َ ] (ع مص ) دود برآوردن آتش . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
تعلیبلغتنامه دهخداتعلیب . [ ت َ ] (ع مص ) بریدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || خراشیدن و نشان نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
تعیبلغتنامه دهخداتعیب . [ ت َ ع َی ْ ی ُ ] (ع مص ) عیب کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). تعییب . (از اقرب الموارد). به عیب نسبت دادن چیزی را. (از ناظم الاطباء) (از اقرب المو
تعییبلغتنامه دهخداتعییب . [ ت َع ْ ] (ع مص ) معیوب کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). عیبناک ساختن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد). || به عیب منسوب
تکذیب کردنلغتنامه دهخداتکذیب کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نسبت دروغگویی بکسی دادن و انکار کردن . (ناظم الاطباء). به دروغ نسبت کردن کسی را. گفتن که دروغ است . دروغزن داشتن کسی را.