تصویربرداری پرتونگاشتیradiographic imagingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی تصویربرداری براساس تضعیف تفریقی عبور اشعۀ ایکس
باریکۀ تصویربرداریimage swath/ image swatheواژههای مصوب فرهنگستانمنطقه یا ناحیهای که در یک بازۀ زمانی با یک فرستنده پرتودهی یا با آشکارسازی که بر هواپیما یا ماهواره نصب شده است مشاهده میشود متـ . پهنای باریکۀ تصویربرداریimage swath width
تصویربرداری آکوستیکیacoustic imagingواژههای مصوب فرهنگستاناستفاده از انرژی آکوستیکی برای تشکیل تصویر از جسمی فیزیکی که نمونۀ آن تصویرگیری اندامهای داخلی در صوتنگاری است
تصویربرداری رقمیdigital image acquisition, digital imagingواژههای مصوب فرهنگستانبرداشت یا دریافت رقمی تصویر و نمایش خصوصیات بصری یک شیء
تصویربرداری رونوشتگانtranscriptome imaging, transcript imagingواژههای مصوب فرهنگستانمصور کردن کل رونوشتهای یاخته، در زمان معین
صورتنگاری جسم غاریcavernosonographyواژههای مصوب فرهنگستانتصـویربـرداری پـرتونگاشتی جسـم غاری آلت تناسلی مردان با امواج فراصوتی
باریکۀ تصویربرداریimage swath/ image swatheواژههای مصوب فرهنگستانمنطقه یا ناحیهای که در یک بازۀ زمانی با یک فرستنده پرتودهی یا با آشکارسازی که بر هواپیما یا ماهواره نصب شده است مشاهده میشود متـ . پهنای باریکۀ تصویربرداریimage swath width
پهنای باریکۀ تصویربرداریimage swath width/ image swathe widthواژههای مصوب فرهنگستان← باریکۀ تصویربرداری
رادار تصویربرداریimaging radarواژههای مصوب فرهنگستانراداری که با پردازش پژواکهای بازگشتی به آنتن، تصویر سطح زمین یا دریا را میسازد
مدیر تصویربرداریdirector of photography 1واژههای مصوب فرهنگستاندر تلویزیون، شخصی که مسئولیت طراحی نور و گزینش عدسیها و حرکت دوربین و نوردهی ویدئو را بر عهده دارد