تسلیکلغتنامه دهخداتسلیک . [ ت َ ] (ع مص ) اسلاک .(متن اللغة). || داخل شدن در مکان . (از المنجد). پیچاندن رشته را بر مِسلَکَة. (از المنجد).
تسلقلغتنامه دهخداتسلق . [ ت َ س َل ْ ل ُ ] (ع مص ) به دیوار برشدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد). بالا رفتن بر دیوار صاف . (از متن اللغة). || بی آرامی و اضطراب از درد یا اندوه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ن
تصلقلغتنامه دهخداتصلق . [ ت َ ص َل ْ ل ُ ] (ع مص ) فریاد کردن زن از درد زه .(تاج المصادر بیهقی ). بانگ کردن زن از درد زه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || در خاک غلطیدن ستور و جز آن از مشقت و اندوه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ||
تصلیکلغتنامه دهخداتصلیک . [ ت َ ] (ع مص ) بستن سر پستان ناقه را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
أخْضَعَدیکشنری عربی به فارسیمقهور کرد , شکست داد , به زانو درآورد , وادار به تسليک کرد , مشمول گردانيد , زير پوشش برد , تحتِ… قرار داد , زيرِ … قرار داد (گذاشت) , مورد … قرار داد
تنویقلغتنامه دهخداتنویق . [ ت َن ْ ] (ع مص ) رام کردن اشتر. (تاج المصادر بیهقی ). ناقه را ریاضت کردن . (زوزنی ). تذلیل ناقه و نیکو ریاضت کردن آن . || تلقیح کردن درخت خرما را. || تصفیف و تطریق و تسلیک چیزی . (از اقرب الموارد).
نظام الدینلغتنامه دهخدانظام الدین . [ ن ِ مُدْ دی ] (اِخ ) عبدالحمید (سید...) بن ابوالفوارس مجدالدین محمد حسینی حلی اعرجی ملقب به نظام الدین ، خواهرزاده ٔ علامه ٔ حلی ، و از علمای قرن هشتم است . او راست : ایضاح اللبس فی شرح تسلیک النفس الی حظیرةالقدس ، تذکرةالواصلین فی نهج المسترشدین که کتاب اخیر ر
تاج الدینلغتنامه دهخداتاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) (شیخ ...) ابن زکریابن سلطان هندی نقشبندی ، از بزرگان طریقت نقشبندی . در نامه ٔ دانشوران آمده : شیخ تاج الدین ابن زکریابن سلطان عثمانی نقشبندی هندی شیخ طریقت فرقه ٔ نقشبندیه از سلاسل صوفیه بود و در عصر خویش رابطه ٔ ارشاد اهل طلب و اصحاب فقر و واس
علامه حلیلغتنامه دهخداعلامه حلی . [ ع َل ْ لا م َ ح ِل ْلی ] (اِخ ) حسن بن سدیدالدین یوسف بن زین الدین علی بن مطهر حلی ، مکنی به ابومنصور و ابن مطهر، و ملقب به آیةاﷲ و جمال الدین و فاضل ، و معروف به علامه و علامةالدهر. از علمای شیعه ٔ امامیه ، فقیه و اصولی و محدث و رجالی و ادیب و ریاضی و حکیم و مت