۱. باطراوت، شاداب ≠ خشکیده، پژمرده، پلاسیده ۲. تازه، نو، جدید
تازه.
مقوله: عمل داوطلبانه ه، شاداب، شادابشده، سرحال، بازسازی شده
تر؛ تروتازه.
تروتازه؛ شاداب؛ باطراوت.
شاخۀ سبز؛ شاخۀ تروتازۀ درخت.
۱. تروتازه شدن.۲. تازگی؛ شادابی.
۱. تازه، جدید، نو ۲. باطراوت، تروتازه