پوشچنگار وارویشی تیروئیدanaplastic carcinoma of thyroid gland, undifferentiated carcinoma of thyroid gland, anaplastic thyroid carcinomaواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پوشچنگار تیروئید که یاختههای غیرعادی و بسیار متنوع آن ممکن است سالها خاموش بمانند و ناگهان تهاجم خود را آغاز کنند متـ . پوشچنگار وارویشی سپردیس
یثریطلغتنامه دهخدایثریط. [ی ُ ] (ع فعل ) شتری که پیاپی ریخ زند. (آنندراج ). فعل مضارع از اثراط البعیر یثریط، مانند اهراق الماء یهریق ؛ یعنی پیاپی ریخ می زند آن شتر. (ناظم الاطباء).
طرثلغتنامه دهخداطرث . [طِ ] (ع اِ) کرانه ٔ تندی لب شرم زن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). طرف ختنه گاه از شرم زن . (ترجمه ٔ قاموس ).
تردلغتنامه دهخداترد. [ ت ُ ] (ص ) شکننده و نازک و رقیق و بی دوام . (ناظم الاطباء). زودشکن . شکننده . سست . مقابل چغر.
تان تردلغتنامه دهخداتان ترد. [ رِ ] (فرانسوی ، اِ) نوعی از حشرات هی مِن-وپ-تِ-ر که آن را در تداول عوام فرانسه «اره مگس » نامند.
مبتردلغتنامه دهخدامبترد. [ م ُ ت َ رِ ] (ع ص ) آنکه با آب غسل میکند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). || آن که آب سرد میخورد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ).
قتردلغتنامه دهخداقترد. [ ق َ رَ ] (ع ص ) مقترد. قتارد. مرد بسیار گوسپند و بز.(منتهی الارب ). چنین گفته اند ولی همه ٔ آنها تصحیف شده و صحیح آنها با ثاء مثلثه است چنانکه ابوعمرو و ابن اعرابی و جز ایشان تصریح کرده اند. (منتهی الارب ).
الکتردلغتنامه دهخداالکترد. [ اِ ل ِ رُ ] (فرانسوی ، اِ) (اصطلاح فیزیک ) نقطه ای است که از آن جریان الکتریک وارد جسمی میشود، و به هر یک از دو جسم هادی که در مایع الکترلیت غوطه ور است نیز اطلاق میشود: الکترد مثبت ، الکترد منفی .