تربنتینلغتنامه دهخداتربنتین . [ ت ِ ب ِ ] (اِ) تربنتینا. دزی در ذیل قوامیس عرب این دو کلمه رامعادل تربانتین آورده است . رجوع به تربانتین شود.
تربنتینلغتنامه دهخداتربنتین . [ ت ِ ب ِ ] (اِ) تربنتینا. دزی در ذیل قوامیس عرب این دو کلمه رامعادل تربانتین آورده است . رجوع به تربانتین شود.
تربانتینلغتنامه دهخداتربانتین . [ ت ِ رِ ] (فرانسوی ، اِ) در زبان فرانسه عصیر سقزی طیاری را گویند که بخودی خود و یا به اعانت شکافهای مصنوعی از اشجار مختلف الطایفه اخذ می کنند و در طب استعمال می نمایند و بفارسی آنرا زنگباری می نامند. (ناظم الاطباء). صمغالبطم . تربنتین . سقز نیمه مایعی که از ساقه ٔ