تدفین بندیلیbundle burialواژههای مصوب فرهنگستانتدفینی که در آن جسد یا بقایای آن در حصیر یا با نوارهای پارچهای یا پوستی بستهبندی شده است
تدفنلغتنامه دهخداتدفن . [ ت َ دَف ْ ف ُ ] (ع مص ) پنهان گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). استتار و تواری . (المنجد) (اقرب الموارد). || شتاب کردن شتر در رفتار. (از المنجد) (از اقرب الموارد).
تدفینلغتنامه دهخداتدفین . [ ت َ ] (ع مص ) مرده را در گور کردن : در فرزه ٔ نیشابور قرب صدهزار آدمی هلاک شد و کس به تغسیل و تکفین و تدفین ایشان فرانمی رسید و همه را با آن جامه که داشتند در زیر خاک میکردند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص
تدفینلغتنامه دهخداتدفین . [ ت َ ] (ع مص ) مرده را در گور کردن : در فرزه ٔ نیشابور قرب صدهزار آدمی هلاک شد و کس به تغسیل و تکفین و تدفین ایشان فرانمی رسید و همه را با آن جامه که داشتند در زیر خاک میکردند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص
تدفینلغتنامه دهخداتدفین . [ ت َ ] (ع مص ) مرده را در گور کردن : در فرزه ٔ نیشابور قرب صدهزار آدمی هلاک شد و کس به تغسیل و تکفین و تدفین ایشان فرانمی رسید و همه را با آن جامه که داشتند در زیر خاک میکردند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص
راستای تدفینburial orientation, skeletal orientationواژههای مصوب فرهنگستانراستای قرار گرفتن جسد در هنگام تدفین متـ . راستای بدن body orientation
روش تدفینmortuary practiceواژههای مصوب فرهنگستانشیوۀ عملی اجرای آداب و رسوم تدفین درگذشتگان در یک جامعه