تدارکاتیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی تدارکاتی، آمادهسازنده، مقدماتی، بدوی، آمادگی جادهصافکن، آمادهکننده▲
ناو تدارکاتیsupply shipواژههای مصوب فرهنگستانناوی که کارکنان یا اقلام ضروری را جابهجا میکند متـ . شناور تدارکاتی
تدارکاتلغتنامه دهخداتدارکات . [ ت َ رُ ] (ع اِ) ج ِ تدارک . بسیجها و تهیه ها. (ناظم الاطباء).- اداره ٔ تدارکات ؛اداره ای است که احتیاجات وزارتخانه ها و دیگر بنگاههای دولتی را برمی آورد: اداره ٔ تدارکات آرتش . اداره ٔ تدارکات وزارت دارائی .
تدارکاتsuppliesواژههای مصوب فرهنگستاندر آماد، همۀ مواد و اقلامی که در تجهیز و پشتیبانی و نگهداری نیروهای نظامی مورد استفاده قرار میگیرد
ناو تدارکاتیsupply shipواژههای مصوب فرهنگستانناوی که کارکنان یا اقلام ضروری را جابهجا میکند متـ . شناور تدارکاتی
دستیار تولیدproduction assistantواژههای مصوب فرهنگستاندستیار تهیۀ فیلم که مجموعهای از کارهای تدارکاتی و هماهنگی تولید را انجام میدهد
تدارکات نیروی پیادهشوندهlanding force suppliesواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از لوازم تدارکاتی که پس از پیاده کردن تدارکات رزمی اولیه در کشتی باقی میماند
حفاظینهdunnageواژههای مصوب فرهنگستاناشیایی از قبیل تخته و لاستیک و تسمه و نوار که از آنها برای حفاظت از اقلام تدارکاتی بر روی ناو استفاده میشود
فیلمخودروcinemobileواژههای مصوب فرهنگستانخودرو یا کاروانی از خودروهای بزرگ مجهز به ابزارهای ضروری تولید و پستولید و امکانات تدارکاتی مخصوص فیلمبرداری خارج از استودیو
ناو تدارکاتیsupply shipواژههای مصوب فرهنگستانناوی که کارکنان یا اقلام ضروری را جابهجا میکند متـ . شناور تدارکاتی