تاجدارفرهنگ فارسی معین(ص فا.) 1 - دارندة تاج ، نگاه دارندة افسر. 2 - پادشاه ، سلطان . 3 - بزرگ ، سرور.
تاجدار فلکلغتنامه دهخداتاجدار فلک . [ رِ ف َ ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از خورشید است : تو تاجبخش جمع سلاطین و همچو من سلطان تاجدار فلک طوقدار توست .خاقانی .