بیعلغتنامه دهخدابیع. [ ب َ ] (ع مص ) بیعة. مبیع.خریدن و فروختن (از اضداد). (از منتهی الارب ). پرداخت ثمن و دریافت مثمن یا بعکس (از اضدادست ). (از اقرب الموارد). خریدن و فروختن
بیعلغتنامه دهخدابیع. [ ب َی ْ ی ِ ] (ع ص ، اِ) فروشنده و خرنده و بهاکننده . ج ، بِیَعاء، ابیعاء. (منتهی الارب ). خریدار. خرنده . المتبایعان . || بیع و بیوع ؛ نیک فروشنده و خرند
بیعلغتنامه دهخدابیع. [ ی َ ] (ع اِ) ج ِ بیعة. (منتهی الارب ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). رجوع به بیعة شود.
بیعفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهخریدوفروش. بیع سَلَف (سَلَم): (فقه، حقوق) پیشفروش و پیشخرید. بیع قطعی: (فقه، حقوق) معامله که فسخ و برگشت در آن نباشد.