اثر باکوسBackus effectواژههای مصوب فرهنگستاننایکتایی ویژهای که در وارونسازی دادههای زمینمغناطیسی بر روی سطح کره رخ میدهد
بکسلغتنامه دهخدابکس . [ ب َ ] (ع مص ) غلبه کردن بر خصم . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). غلبه کردن بر دشمن . (از ناظم الاطباء).
بکسلغتنامه دهخدابکس . [ ب َ ] (ع مص ) غلبه کردن بر خصم . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). غلبه کردن بر دشمن . (از ناظم الاطباء).
بکسلغتنامه دهخدابکس . [ ب َ ] (ع مص ) غلبه کردن بر خصم . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). غلبه کردن بر دشمن . (از ناظم الاطباء).
ابراهیم بن بکسلغتنامه دهخداابراهیم بن بکس . [ اِم ِ ن ِ ب َ ک ُ ] (اِخ ) رجوع به ابراهیم بن بکوس شود.
ابواسحاق بن بکسلغتنامه دهخداابواسحاق بن بکس . [ اَ اِ ق ِ ن ِ ب َ ک ُ ] (اِخ ) رجوع به ابراهیم بن بکس شود.