لغتنامه دهخدا
بشنجیدن . [ ب َ / ب ِ ش َ دَ ] (مص ) پشنجیدن . پاشیدن . (ناظم الاطباء). بمعنی پاشیدن است و این لغت در دری استعمال شود و اهل تبرستان بمعنی ریختن و پاشیدن بکار برند وبحذف جیم نیز مخفف آن آمده است ، چنانکه گویند: آب کاسه را بشن ؛ یعنی بپاش و بری