10000 مدخل
بر
بر ما نمی آید- به سراغ ما نمی آید
بر پایه
بردوش، بر دوش
براساس، بر پایه
بر این پایه اند
بر او شورید
بر می آید
بر شانه سوار شدن
بر سر کسی فریاد زدن داد زدن
بر سر زبان ها افتادن – فاش شدن
بر روی پا نشستن – چمباتمه زدن
بر وفق مراد بودن
بر زمین کشیدن اجسام و یا اشیا
بر راه و رسم کاری تسلط داشتن
بر بالای گردنه
بر سر زبان ها افتادن
بر روی باسن به دور خود چرخیدن
بر روی زمین کشیدن