برداشت الکترومغناطیسیelectromagnetic surveyingواژههای مصوب فرهنگستان[باستانشناسی] روشی ژئوفیزیکی (geophysical) در مکانیابی پدیدارهای باستانشناختی با اندازهگیری تفاوت حساسیت مغناطیسی بافت خاک یا نهشتهها [ژئوفیزیک]روشی برای ب
برداشت الکتریکیelectric surveyواژههای مصوب فرهنگستاناندازهگیری میدانهای الکتریکی طبیعی یا القایی، در سطح زمین یا در نزدیکی آن، برای تهیة نقشة تمرکز کانیها یا نقشههای زمینشناختی یا پیسنگی
برداشت گرادیان الکتریکیelectrical gradient surveyواژههای مصوب فرهنگستانبرداشتی که در آن الکترودهای جریان ثابتاند و از یکدیگر فاصله دارند و جفتالکترودهای اندازهگیری پتانسیل بهصورت عرضی ناحیۀ مستطیلشکل بین آنها را طی میکنند
برداشتگویش اصفهانی تکیه ای: ârešgira طاری: ârešgat طامه ای: âreygit طرقی: ârešgerat کشه ای: ârešga نطنزی: ârešgeret
برداشتفرهنگ مترادف و متضاد۱. استنباط، استنتاج، بازیافت، تلقی، درک، دریافت ۲. جمعآوری، حاصل، حاصلبرداری، محصولبرداری ≠ کاشت، داشت ۳. بهرهبرداری کردن، ضبط ۴. اخذ، بازستانی، دریافت ≠ پرداخت
برداشتدیکشنری فارسی به انگلیسیconcept, conception, conclusion, construction, deduction, estimate, impression, inference, interpretation, notion, perception, pickup, reading, understanding, v
روش الکترومغناطیسی حلقهافقیhorizontal-loop electromagnetic method, HLEM, HEM, horizontal coplanarواژههای مصوب فرهنگستانروش الکترومغناطیسی حوزهبسامدی که در آن پیچههای فرستنده و گیرندة همصفحه (بیشتر افقی) با فاصلة ثابت از هم بر روی ناحیة برداشت حرکت میکنند متـ . روش حلقهافقی
روش زاویهشیبdip-angle methodواژههای مصوب فرهنگستانروشی در برداشت الکترومغناطیسی که در آن زاویة شیبِ میدان مغناطیسیِ کل اندازهگیری میشود
روش چشمهثابتfixed-source methodواژههای مصوب فرهنگستاننوعی دادهبرداری، عموماً در الکترومغناطیس، که در آن چشمه یا فرستنده در یک محل ثابت میماند و آشکارساز یا گیرنده در منطقة مورد کاوش (ناحیة برداشت) حرکت داده می
رادیولغتنامه دهخدارادیو. [ ی ُ ] (فرانسوی ، اِ) از «بی سیم - پرتو مجهول » مصدر آن رادیه ، بمعنی شعاع دادن ، شعاع افکندن ، پرتو دادن ، پرتو افکندن که بصورت اسمی و صفتی هر دو بکار