لغتنامه دهخدا
برجاء. [ ب َ ] (ع ص ) مؤنث ابرج . زن فراخ چشم و آنکه سپیدی چشم او سخت سپید و سیاهی آن سخت سیاه باشد. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).- عین برجاء ؛ چشمی فراخ و نیکو. (مهذب الاسماء). چشمی که سپیدی آن سخت سپید و سیاهی آن سخت سیاه بود.