بازکانیگیریremineralisation/ remineralizationواژههای مصوب فرهنگستانبازجذب مواد کانی در استخوان و دندان
بازقنلغتنامه دهخدابازقن . [ ق َ ] (اِخ ) نام دهی از نواحی طبس بیهق . (تاریخ بیهق ص 36). رجوع به بازقند شود.
خادمدیکشنری عربی به فارسیپادو مهمانخانه , پيشخدمت , پادو , نوکر , فراش , چاکري کردن , نوکري کردن , پست , نوکر مابانه , چاکر , ادم پست , خدمتکار , خادم , بنده , خدمتگذار , کمک کننده , بازيکني که توپ را ميزند , پيشخدمت مخصوص , ملا زم , پيشخدمتي کردن