بازتابسنج ریزموجmicrowave reflectometerواژههای مصوب فرهنگستاندو آشکارساز جفتشده در دو سر یک موجبَر که برای اندازهگیری توانهای عبوری و بازتابی به کار میرود
بازتابلغتنامه دهخدابازتاب . (اِ مرکب ) انعکاس . (لغات فرهنگستان ). جنبشی غیرارادی که بلافاصله در پی تحریک وارد بر یک عصب حسی پیدا میگردد. اینگونه حرکت بیشتر اوقات بصورت قبض و بسط عضلانی ظاهر میشود. مانند تنگ و فراخ شدن مردمک چشم زیر تأثیر روشنائی . رجوع شود به روانشناسی پرورشی سیاسی ص <span cl
بازتابفرهنگ فارسی معین(اِمص .) 1 - برگشت ، انعکاس . 2 - مجازاً: اثری که از چیزی در دیگران یا در محیط پدیدار شود. 3 - پاسخ غیرارادی موجود زنده به محرک (روانشناسی ).