ایماقلغتنامه دهخداایماق . [ اُ ] (ترکی مغولی ، اِ) تبار و قبیله . (غیاث اللغات ). تبار و قبیله . ج ، ایماقات . قبیله . طایفه . دودمان . ج ، ایماقات . (فرهنگ فارسی معین ) : کلید ق
مایللغتنامه دهخدامایل . [ ی ِ ] (اِخ ) قلیج خان بیک از ایماق کراملو طایفه ٔ شاملو و معاصر شاه عباس بود و از جانب او داروغگی ری را داشت و به جهت حسن سلوکش وی را شیخ الاسلام حکام
باغلوجهلغتنامه دهخداباغلوجه . [ ج َ / ج ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهار ایماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه که در 30 هزارگزی جنوب خاوری قره آغاج و 49 هزارگزی جنوب شوسه ٔ مراغه به می