پیاچیلغتنامه دهخداپیاچی . (اِخ ) یکی از مشاهیر منجمان ایتالیا. وی بسال 1747 متولد و در1826 م . در ناپولی وفات یافته است . او مؤسس و مدیررصدخانه ٔ پالرم بوده و سیاره ٔ موسوم به «
تماشاچیلغتنامه دهخداتماشاچی . [ ت َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) نگرنده و آنکه در جایی برای تمتع بردن نظر می آید. (ناظم الاطباء). نظارگیان . بازی بین . ج ، تماشاچیان . (یادداشت به خط مرحو
تمغاچیلغتنامه دهخداتمغاچی . [ ت َ ] (مغولی - ترکی ، ص مرکب )آنکه محصول راهداری ستاند. (آنندراج ). کسی که از اجناس باج گرفته و بر آنها مهر زند. محصل باج و خراج . باج گیر. (ناظم الا
تواچیلغتنامه دهخداتواچی . [ ت َ ] (ص ، اِ) جارچی باشد و آن عبارت از شخصی بود که از جانب پادشاهان و فرماندهان به ایصال احکام و رسانیدن فرامین مأمور شود. (از سنگلاخ ) : ... فرمان
تولاچیلغتنامه دهخداتولاچی . [ ت ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان انگوت است که در بخش گرمی شهرستان اردبیل واقع است و 148 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
تیلماچیلغتنامه دهخداتیلماچی . (اِ مرکب ) ترجمان ؛ یعنی زبانهای مختلف فهم کند و هر یکی را بزبان وی فهم کند. (آنندراج ). مترجم و ترجمان . (ناظم الاطباء). صاحب منتهی الارب کلمات ترجما