آشکوبلغتنامه دهخداآشکوب . (اِ) (از پهلوی آشکپ ، سقف . بام . مرتبه و طبقه ٔ بناء) طبقه و مرتبه ٔ خانه . آشیان . آشکو. بربار. برباره . برواره : بر آشکوب نخستینْش دست فکرت من بزیر پای فلک را چو نردبان افکند. کمال اسماعیل . || هر یک از
اسکوبلغتنامه دهخدااسکوب . [ ] (اِخ ) شهریست در روم ایلی مرکز ولایت قوصوه بساحل نهر «واردار» در 180 هزارگزی شمال غربی سلانیک . قسمت اعظم شهر در جهت شمال شرقی نهر مزبورواقع است و فقط یکی دو محله در جانب جنوب غربی نهر فوق وجود دارد. شهر در دو جلگه ٔ بسیار زیبا وا
آشکوبفرهنگ فارسی عمید۱. سقف.۲. هر طبقه از بنا: ◻︎ بر آشکوب نخستینْشْ دست فکرت من / به زیر پای فلک را چو نردبان افکند (کمالالدیناسماعیل: ۲۸۵).۳. (زمینشناسی) هر طبقه از زمین.
اُشکوب برینoverstoreyواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از درختان در جنگلی با بیش از یک اُشکوب که بالاترین لایۀ تاجپوشش را تشکیل میدهد
جنگل دانهزاد اُشکوبهایstoreyed high forestواژههای مصوب فرهنگستانجنگلی که تاجپوشش آن از یک یا چند لایه یا اشکوب تشکیل شده است
اُشکوب برینoverstoreyواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از درختان در جنگلی با بیش از یک اُشکوب که بالاترین لایۀ تاجپوشش را تشکیل میدهد