اوجکامش دردناکodynorgasmia, painful ejaculationواژههای مصوب فرهنگستاننشانگان جسمی با علامت احساس درد یا سوزش در پیشابراه یا دیوارۀ زهراه در حین انزال یا پس از آن
اوجکامشorgasm 1واژههای مصوب فرهنگستانبالاترین نقطه برانگیختگی جنسی که با احساس لذت شدید و اغلب با انزال و خروج منی در جنس مذکر و انقباضات زهراهی در جنس مؤنث همراه است
اختلالات اوجکامشorgasmic disordersواژههای مصوب فرهنگستانهریک از اختلالات مربوط به میل جنسی یا تغییرات روانکاراندامشناختی در چرخۀ پاسخ جنسی که سبب فشار روانی منفی و مشکلات فردی میشود
بیاوجکامشیanorgasmiaواژههای مصوب فرهنگستانناتوانی در رسیدن به اوجکامش حتی پس از تحریک کامل جنسی که سبب افسردگی میشود
کامپشلغتنامه دهخداکامپش . [ پ ِ ] (اِخ ) بندر و شهری است در مکزیک بکنار خلیج مکزیک 31300 تن سکنه دارد. چوبهائی که در رنگرزی از آنها استفاده میشود در آنجا بعمل می آید.
کامشلغتنامه دهخداکامش . [ م ِ ] (اِمص ) اسم مصدر از کامیدن . بکام بودن . در عیش و ناز و تنعم بسر بردن : نه دل بگرفت رامین را ز رامش نه ویسه سیرگشت از ناز و کامش . (ویس و رامین ).ز داد او همه مردم بکامش نشسته روز و شب با عیش و ر
اوجکامشorgasm 1واژههای مصوب فرهنگستانبالاترین نقطه برانگیختگی جنسی که با احساس لذت شدید و اغلب با انزال و خروج منی در جنس مذکر و انقباضات زهراهی در جنس مؤنث همراه است
اوجکامشorgasm 1واژههای مصوب فرهنگستانبالاترین نقطه برانگیختگی جنسی که با احساس لذت شدید و اغلب با انزال و خروج منی در جنس مذکر و انقباضات زهراهی در جنس مؤنث همراه است
اختلالات اوجکامشorgasmic disordersواژههای مصوب فرهنگستانهریک از اختلالات مربوط به میل جنسی یا تغییرات روانکاراندامشناختی در چرخۀ پاسخ جنسی که سبب فشار روانی منفی و مشکلات فردی میشود