انطیاخسلغتنامه دهخداانطیاخس . [ ] (اِ) این کلمه با نسخه بدلهای زیر: صطافس ، اینطماخش ، استماخس ، انطماخس در نظامی بدینسان آمده است : کنون زان صدفهای گوهرفشان برون زانطیاخس نبینی نشان . (اقبالنامه چ وحید دستگردی ص 38
انتخاصلغتنامه دهخداانتخاص . [ اِ ت ِ ](ع مص ) نماندن گوشت و رفتن آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). رفتن گوشت . (از اقرب الموارد).