انتخاب بازیگرcasting 1, cast 1واژههای مصوب فرهنگستانگزینش بازیگران برای ایفای نقش در یک برنامۀ تلویزیونی یا فیلم
انتخاب آر،انتخاب زادR-selectionواژههای مصوب فرهنگستاننوعی انتخاب طبیعی که در آن گونههایی که بالاترین نرخ زادآوری را دارند، در زیستگاههای متغیر استقرار مییابند
انتخاب کا،انتخاب پادK-selectionواژههای مصوب فرهنگستاننوعی انتخاب طبیعی که در آن گونههایی که بالاترین نرخ بقا را دارند، در زیستگاههای پایدار استقرار مییابند
انتخابلغتنامه دهخداانتخاب . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) برگزیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (مصادر زوزنی ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (غیاث اللغات ). انتجاب . (مصادر زوزنی ). برگزیدن چیزی . برگزیدن کسی برای کاری . (فرهنگ فارسی معین ). نخبه کردن . (یادداشت مؤلف ): الحمدﷲ الذی انتخب امیرالمؤمنین م
دستیار انتخاب بازیگرcasting assistant/ cast assistantواژههای مصوب فرهنگستاندستیار مسئول انتخاب بازیگران فیلم
مدیر انتخاب بازیگرcasting agentواژههای مصوب فرهنگستانشخصی که برای یک نمایش یا فیلم بازیگران مناسب را انتخاب و پیشنهاد میکند
مسئول انتخاب بازیگرcasting director, cast directorواژههای مصوب فرهنگستانشخصی که بازیگران را برای ایفای نقشهای مختلف انتخاب و به کارگردان یا استودیوی فیلمسازی پیشنهاد میکند
انتخابلغتنامه دهخداانتخاب . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) برگزیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (مصادر زوزنی ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (غیاث اللغات ). انتجاب . (مصادر زوزنی ). برگزیدن چیزی . برگزیدن کسی برای کاری . (فرهنگ فارسی معین ). نخبه کردن . (یادداشت مؤلف ): الحمدﷲ الذی انتخب امیرالمؤمنین م
انتخابلغتنامه دهخداانتخاب . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) برگزیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (مصادر زوزنی ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (غیاث اللغات ). انتجاب . (مصادر زوزنی ). برگزیدن چیزی . برگزیدن کسی برای کاری . (فرهنگ فارسی معین ). نخبه کردن . (یادداشت مؤلف ): الحمدﷲ الذی انتخب امیرالمؤمنین م
اصلِموضوع انتخابaxiom of choiceواژههای مصوب فرهنگستاناصلموضوعی در نظریة مجموعهها مبنی بر اینکه هر گردایة ناتهی از مجموعهها دارای تابع انتخاب است