آمین زیستزادbiogenic amineواژههای مصوب فرهنگستانآمینی که از واکنش برخی زیمایهها/ آنزیمهای میکربی با آمینواسیدها تولید میشود
محذیلغتنامه دهخدامحذی . [ م ِ ذا ] (ع اِ) نِشگِردَه . ازمیل . شفره . (یادداشت مرحوم دهخدا). آلتی است که بدان چرم دوزان چرم را قطع کنند. (غیاث ). ج ، محاذی . (مهذب الاسماء).
محضیلغتنامه دهخدامحضی .[ م ِ ] (ع اِ) آتش کاو. (منتهی الارب ) (آنندراج ). مِحْضاء. محضاء. محضاج . محضب . کله کسو. استام . مسعر. || کوره ٔ ساخته شده از گل . (ناظم الاطباء).