حلبانلغتنامه دهخداحلبان . [ ح ُل ْ ل َ ] (ع اِ) گیاهی است . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و آن مانند ماش است . (نزهةالقلوب ).
البانلغتنامه دهخداالبان . [ اَ ل َ ] (اِخ ) نام شهری است به مسافت دو مرحله تا غزنین و بین غزنین و کابل است . (معجم البلدان ). و رجوع به مرآت البلدان ج 1 ص 92 شود.
البانلغتنامه دهخداالبان . [ اِ ] (ع مص ) باشیر و بسیارشیر شدن قوم . || شیر فرودآمدن در پستان ناقه . || تلبین (نام آشی است ) ساختن . (منتهی الارب ).
علبأانلغتنامه دهخداعلبأان . [ ع ِ ] (ع اِ) علباوان . تثنیه ٔ علباء. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). دو پی گردن .