اقذفدیکشنری عربی به فارسیاز دهان بيرون پراندن , دفع کردن , انزال کردن , خروج مني , بيرون انداختن , معزول کردن , پرتاب , پرت , لگد , پرتاب کردن , پرت کردن , انداختن , شعبده , تردستي , حقه بازي , شيادي , چشم بندي
اکدافلغتنامه دهخدااکداف . [ اِ ] (ع مص ) شنیده شدن آواز از سم ستور. (ناظم الاطباء). شنیده شدن آواز سمهای ستور. (یادداشت مؤلف ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).