لغتنامه دهخدا
افتیخوس . [ ] (اِخ ) (بمعنی بعید). جوانی بود که در ترواس از طبقه ٔ فوقانی خانه ای که پولس آنجا بود، بزیر افتاد زیرا که پولس موعظه ٔ خود را طولانی ساخت و افتیخوس نزدیک پنجره نشسته بود و خواب او را درربود و از آنجا بزیر افتاد و بر جای خود سرد شد. پس از آن او را بنزد پولس آوردند