اغراهیلغتنامه دهخدااغراهی . [ اُ غ ُ ] (حامص ) در تداول عامه ، پول بگدا یا دوست دادن در سفر. (یادداشت بخط مؤلف ).
اغراهیلغتنامه دهخدااغراهی . [ اُ غ ُ ] (حامص ) در تداول عامه ، پول بگدا یا دوست دادن در سفر. (یادداشت بخط مؤلف ).
اذقیلغتنامه دهخدااذقی . [ اَ قا ] (ع ص ) فرس اذقی ؛ اسپ فروهشته گوش سست بینی . (منتهی الارب ). مؤنث : ذَقْواء.
اغذونیلغتنامه دهخدااغذونی . [ اَ ] (اِخ ) حاشدبن عبداﷲ قصیر مکنی به ابو عبدالرحمان . و او پسر عبداﷲبن عبدالواحدبن محمدبن عبداﷲبن ایمن اغذونی است . وی از اولاد احنف بن قیس بوده و ب
اغذونیلغتنامه دهخدااغذونی . [ اَ ] (ص نسبی ) منسوب به اغذون که قریه ای از قرای بخارا است و جمعی بدان جا منسوبند. (از معجم البلدان ) (از لباب الانساب ).